کاروان دل
 

دستمو گرفتی با دستای خالی یادته

بخشیدی من و تو صحنت پر و بالی یادته

 

مثل یک مرغ مهاجر توی آسمون صبح

پریدم کبوترانه با چه حالی یادته

 

شبشه ی بغض دلم کنار شش گوشة تو

می شکست مثل یه کوزه ی سفالی یادته

 

اما حالا منم وخاطره های یک سفر

سفری به اوج یک عرش خیالی یادته

 

یه شال مشکی دارم تبرکی از حرمت

که محرما می شه دستمال اشک ماتمت

 

کاش می شد بشم یه بارِ دیگه مهمون حرم

یا بشم یه تیکه آئینه تو ایوون حرم

 

یا مثه کبوترای صبح گنبد طلات

می شدم همنفس گلاب و گلدون حرم

 

چه صفایی داره عطر خاک پای زائرات

چه سعادتی می خواد کفشداری توی اون حرم

 

سحر و صبح و سپیده همه خونه زادتن

مهر و ماه نور می گیرند از نور شمعدون حرم

 

همة سال یه طرف ماه محرم یه طرف

که بازم می جوشه توی قتلگاه خون حرم

 

اونجا چشم دل می خواد یا دست یک حس غریب

که شب جمعه بشی مست سبوی عطر سیب

 

چی می شه جادة صبح و به دلم نشون بدی

مثل اون پرچم سرخت دلم و تکون بدی

 

چی می شه یه شب بیای به صحن دفتر دلم

به غزل مرثیه های دل خسته جون بدی

 

با همین چشم تهیدست اومدم تا حرمت

یا کریم و تا کریمانه تو آشیون بدی

 

کاش به من بال و پر سرخی به رنگ کربلا

برای پر کشیدن به سمت آسمون بدی

 

چی می شه یه بار دیگه تذکرة کربلامو

با همون دست غریب نواز مهربون بدی

 

عمریه دلم حسینیه ی ماتم و عزاست

هر جایی روضه می خونند به خدا کرب و بلاست

[ ۱۳۸۵/۰۹/۱۸ ] [ 13:25 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]
.: کاروان دل: پايگاه اشعار آئيني يوسف رحيمي :.
اللهم عجل لوليک الفرج

رهبر معظم انقلاب:
درس عاشورا، درس فداكارى و ديندارى
و شجاعت و مواسـات و درس قيـام للَّه
و درس محبّـت و عشـق اسـت. يكى از
درسهاى عاشورا همين انقلاب عظيم و
كبيرى‌ست كه‌شما ملت ايران پشت‌سر
حسين‌زمان و فرزند‌ابى‌عبداللَّه الحسين
عليه‌السلام انجام داديد.

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...