کاروان دل
 

شده غصه‌ی نان و دنياي ما

حجاب ميان حبيب و مُحِبّ

توکل نکردیم بر او که گفت:

«وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِب»

 

فقط فکر دنياي خود بوده ايم

غم دیگران چه؟! ملالی که نیست

ندارد اثر در عبادات ما

همين رزق هاي حلالي که نيست

 

سحرها و افطارها فکر مان

شده خوردن و سفره‌ی التذاذ

مجالي نمانده براي عروج

براي مناجات و راز و نياز

 


ادامه شعر را از دست ندهيد
[ ۱۳۹۰/۰۵/۲۸ ] [ 21:56 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

گم می شود در غربت شب های کوفه

در لابلای نخلها، تنهای کوفه

 

کوه است کوه اما دگر از پا نشسته

سر می کند در چاه غم دریای کوفه

 

خسته شده از سُستی این قوم صد رنگ

خسته شده از شاید و امای کوفه

 

با نان و خرما می رود کوچه به کوچه

اما چرا نفرین؟ مگر مولای کوفه ...

 

جز جود و رحمت از امام ما چه ديدند؟

ای وای از نامردمان ای وای کوفه

 


ادامه شعر را از دست ندهيد
[ ۱۳۹۰/۰۵/۲۸ ] [ 21:50 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

 

آئینه ای و سهم دلت آه می شود

وقتی که هم نوای غمت چاه می شود

 

غرق عزاي فاطمه هستي هنوز که

اينقدر ناله هاي تو جانکاه می شود

 

در چشمهات طاقت ماندن نمانده است

شب رفتني شده ست و سحرگاه مي شود

 

خون سرت دهد به زمين باز آبرو

وقت ظهور سرّ فدیناه می شود

 


ادامه شعر را از دست ندهيد
[ ۱۳۹۰/۰۵/۲۸ ] [ 21:47 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

چشمهايش پر از تبسم بود

چشم نه آسمان هفتم بود

 

آسمان نه، شکوه اين خلقت

در طلوع نگاه او گم بود

 

جبرئيل نگاه او هر شب

با خداوند در تکلم بود

 

تا سحر گونه هاي نمناکش

روي سجاده در تيمم بود

 

واژه هايم حکايت مردي ست

که دلش بيقرار مردم بود

 

نان جو خورد و سفره‌ی دستش

وقت اطعام دشت گندم بود

 

پدر مهربان اين عالم

ريزه خوارش هزارها حاتم


ادامه شعر را از دست ندهيد
[ ۱۳۹۰/۰۵/۲۸ ] [ 21:45 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

دردا که مثل ميثم و سلمان نمي‌شويم

سلمان شدن که هيچ، مسلمان نمي‌شويم

 

وقتی که غرق سستی و جهل و تغافلیم

لبریز استجابت و ايمان نمي‌شويم

 

هر سال چند مصحف زرکوب مي‌خريم

اما انيس و همدم قرآن نمي‌شويم

 

يک عمر بين پيله‌ی تن دست و پا زديم

پروانگي ما چه شده؟ جان نمي‌شويم!

 

بيمار معصيت شده يک عمر نفسمان

همت نمي‌کنيم که درمان نمي‌شويم

 

با اين کوير بخل و حسد خو گرفته ايم

افسوس، رود و چشمه و باران نمي‌شويم

 


ادامه شعر را از دست ندهيد
[ ۱۳۹۰/۰۵/۱۲ ] [ 18:58 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

امام صادق (ع) فرمودند:

 

تَعصِى الإله و أنت تُظهِرُ حُبَّه

 هَذا لَعَمرى فِى الفِعالِ بَدیعٌ

لَو کَانَ حُبُّکَ صَادِقاً لَأطَعتَهُ

إنَّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطِیعٌ

 

در حالى که به خدا اظهار محبت می‌کنی، گناه مى‌کنى؟

به جان خودم قسم که این، کار عجیبى است.

اگر محبت تو واقعى بود، باید خدا را اطاعت مى‏کردى

زیرا که عاشق، مطیع کسى است که به او علاقه دارد.

 

امالی شیخ صدوق ص 490

 

[ ۱۳۹۰/۰۵/۰۸ ] [ 0:5 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

منتشر شد:

 

تسبیح اشک

گزیده بهترین اشعار مناجاتی و اخلاقی

 

به اهتمام یوسف رحیمی

 

***

 

با آثاری از :

حضرت امام خمینی(قدس سره) 

مقام معظم رهبری (حفظه الله)

آيه الله غروي اصفهاني(مفتقر)

حافظ شیرازی ، سعدی شیرازی

سنایی غزنوی ، صائب تبریزی 

بابا افضل کاشانی ، ابو سعيد ابوالخير

خیام ، مولوی ، جلال الدین همائی (سنا) 

فروغی بسطامی ، علی انسانی 

محمدجواد غفور زاده (شفق) 

محمد علی مجاهدی (پروانه)

حسن فرح بخشیان (ژولیده نیشابوری) ، غلامرضا سازگار (میثم)

حبیب الله چايچيان (حسان) ، سید رضا مؤید ، محمد حسين بهجتي

پروین اعتصامی ، سید حسن حسینی ، جواد محمدزمانی

علیرضا قزوه  ، علی اکبر لطیفیان ، مجید لشکری ، فاضل نظری

سید مهدی حسینی ، عبدالرحیم سعیدی راد ، میلاد عرفان پور

هادی فردوسی ، یوسف رحیمی و ...

 

***

مرکز پخش:

حدیث باب عشق: ۰۹۳۸۳۹۱۵۰۸۰ / ۰۹۱۹۸۵۰۷۸۸۰

 

جهت تهیه کتاب و سی دی

می توانید به مراکز زیر مراجعه فرمائید:

 

رسول نشاط : قم، خیابان ارم، پاساژ قدس، زیر زمین: ۷۷۳۶۶۶۰

محمد رسول الله : قم، خیابان ارم، روبروی حرم مطهر: ۷۷۳۳۱۴۱

***

دفتر هنر و ادبيات قتيل العبرات

[ ۱۳۹۰/۰۵/۰۷ ] [ 23:58 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]

منتشر شد:

 

محراب شکسته (دفتر دوم)

اشعار مناجاتی و مراثی امام علی (ع)

 

سروده: یوسف رحیمی

همراه با سی دی سبک

***

مرکز پخش:

حدیث باب عشق: ۰۹۳۸۳۹۱۵۰۸۰ / ۰۹۱۹۸۵۰۷۸۸۰

 

جهت تهیه کتاب و سی دی

می توانید به مراکز زیر مراجعه فرمائید:

 

رسول نشاط : قم، خیابان ارم، پاساژ قدس، زیر زمین: ۷۷۳۶۶۶۰

محمد رسول الله : قم، خیابان ارم، روبروی حرم مطهر: ۷۷۳۳۱۴۱

***

دفتر هنر و ادبيات قتيل العبرات

[ ۱۳۹۰/۰۵/۰۷ ] [ 23:42 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]
 

اين قافله اي که لاله گون مي آيد
از دشت حماسه و جنون مي آيد
با اين همه فرمانده بي سر آري
از مطلع فجر و فتح خون مي آيد


اين قافله از مرگ ندارد پروا
دارد روي شانه پرچم عاشورا
اين قافله صد علي اکبر دارد
با پيکر غرق خون و ارباً اربا

 

 

[ ۱۳۹۰/۰۵/۰۴ ] [ 6:25 ] [ یوسف رحیمی ] [ ]
.: کاروان دل: پايگاه اشعار آئيني يوسف رحيمي :.
اللهم عجل لوليک الفرج

رهبر معظم انقلاب:
درس عاشورا، درس فداكارى و ديندارى
و شجاعت و مواسـات و درس قيـام للَّه
و درس محبّـت و عشـق اسـت. يكى از
درسهاى عاشورا همين انقلاب عظيم و
كبيرى‌ست كه‌شما ملت ايران پشت‌سر
حسين‌زمان و فرزند‌ابى‌عبداللَّه الحسين
عليه‌السلام انجام داديد.

در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم...