کاروان دل |
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی پناهی، بی قراری اسارت، آه غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری نگاه ابری اش دارد زمینه شده دلتنگ مهتاب مدینه پس از یک اربعین، سر باز کرده کنار علقمه بغض سکینه نوای ناله و غم ها رقیه گرفته کاروان دم: یا رقیه رسیده اربعین بی قراری همه برگشته اند اما رقیه ...
***
بخوانيد: [ ۱۳۹۱/۱۰/۱۲ ] [ 8:17 ] [
یوسف رحیمی ]
[
]
|
|
اي با شکوه از تو سرودن سعادت است * اين شعرها بهانهي عرض ارادت است |